تفاوت گرسنگی و هوس های غذایی
«من گرسنهام»؛ گفتنش خیلی راحت است، مگر نه؟ ولی مشکل اینجاست که قضیه به همین سادگیها هم نیست. گاهی اوقات دلتان میخواهد خوراکی خاصی را بخورید و به خودتان میگویید که گرسنهاید و به همین خاطر هم هست که سراغ غذا میروید. با این حال متخصصان تغذیه میگویند بین گرسنگی کاذب و گرسنگی واقعی، زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد. به عبارت دیگر خیلی وقتها «میل به خوردن» را با «نیاز به خوردن» اشتباه میگیریم و اینجاست که رژیممان شکست میخورد. چطور میشود از این تله جست؟
- تست سیب بدهید
از خودتان بپرسید، اگر قرار باشد برای میان وعده یک عدد سیب یا میوه و سبزیجات دیگر را انتخاب کنید، باز هم میل به خوردن دارید و احساس گرسنگی میکنید؟ (برای انجام این تست میوهها یا سبزیجاتی را انتخاب کنید که دوستشان دارید، ولی هیچوقت در مصرفشان زیاده روی نمیکنید.)
اگر جوابتان مثبت است، پس چرا یک عدد سیب گاز نمیزنید تا هم گرسنگیتان رفع شود و هم ویتامین و مواد معدنی به بدنتان برسد. اگر جوابتان منفی است، معنایش این است که شما فقط احساس گرسنگی میکنید و آنچه که حس میکنید نیاز واقعی شما به غذا نیست.
قبل از اینکه دستتان را حتی برای برداشتن همان یک عدد سیب دراز کنید، ۱۰ دقیقه ذهنتان را منحرف کرده و قدم بزنید. اگر بعد از ده دقیقه احساستان از بین رفته بود، معنیاش این است که دوباره ممکن بود توی تله هوسهای غذایی بیفتید.
- به ساعت نگاه کنید
آخرین باری که غذا خوردید، کی بوده است؟ سیکلهای گرسنگی معمولا نود دقیقه طول میکشند. پس اگر قرار است در هر سیکل به احساستان پاسخ دهید و چیزی بخورید، بهتر است خودتان را به یک میانوعده کم حجم و کم کالری مهمانکرده یا یک سیکل را جا انداخته و برای خوردن میانوعده، طی سه، چهار ساعت بعد برنامهریزی کنید.
- دلتان غذا میخواهد یا یک خوراکی خاص؟
گرسنگی واقعی و هوس غذا خوردن با هم فرق دارند. وقتی هوس میکنید، فقط دنبال یک خوراکی یا طعم خاص هستید ولی گرسنگی واقعی یعنی نیاز به غذا خوردن، پس هر غذایی دم دستتان باشد که بتواند این احساس را فرو بنشاند، برایتان کافی بوده و دست رد به سینهاش نمیزنید. وقتی هوس غذای خاصی را کردهاید، فکر کردن به آن باعث میشود بزاقتان بیشتر از قبل ترشح شود. در ضمن وقتی شکمتان قار و قور میکند، معنایش این نیست که وقتش است غذا بخورید، بلکه سر و صدای شکم حاکی از آخرین تلاشهای معده شما برای هضم وعده غذایی قبلی است.
- گرسنهاید یا تشنه؟
دفعه بعد که احساس کردید گرسنهاید، به این موضوع فکر کنید آخرین باری که آب خورید، کی بوده است. گاهی اوقات مغز نمیتواند تفاوت احساس گرسنگی و تشنگی را تشخیص دهد. به همین خاطر این بار که دلتان خواست غذا یا اسنک بخورید، اول یک لیوان آب نوشیده و چند دقیقه صبر کنید. اگر احساسی که دارید رفع شد، نفس راحت بکشید که در دام کالریهای اضافه نیفتادید.
- گرسنهاید یا حوصلهتان سر رفته؟!
بعضی از ما وقتی هیچ کار دیگری برای انجام دادن یا سرگرم کردن خودمان پیدا نمیکنیم، سراغ یخچال میرویم و خوراکی برای خودمان دست و پا میکنیم. اینجوری است که گاهی اوقات مغزمان نمیتواند تفاوت میان احساس بیحوصلگی را با گرسنگی واقعی تشخیص دهد. اگر سر این دوراهی قرار گرفتید، خودتان را به کاری مشغول کنید که اصلا ربطی به غذا نداشته باشد. اگر احساستان بعد از چند دقیقه رفع شد، یعنی گرسنگی داشته به شما کلک میزده است. در ضمن در چنین وضعیتی خوردن یک آبنبات کوچک کمککننده است، ولی به هیچ وجه سراغ آدامس نروید که واقعا گرسنه میشوید!
- گرسنهاید یا خسته؟
بعضیوقتها خستگی هم میتواند احساسی مشابه با گرسنگی را در فرد ایجاد و او را دچار سوءتفاهم کند. اگر آخر شب است و در این فکر هستید که چه خوراکیی بخورید که گرسنگیتان را برطرف کند، بهتر است قبل از هر تلاشی برای غذا خوردن، مسواک بزنید و به رختخواب بروید. خصوصا از خوردن غذاها یا میانوعدههای حجیم قبل از خواب، جدا خودداری کنید؛ چون چرخه خوابتان را به هم زده و باعث میشود دچار سوءهاضمه شوید.
منبع: مستانه تابش/ همشهری تندرستی